انسان این خصلت ناپسند رو داره، که وقتی متوجه میشه برای یکی، مهمه. اخ که وقتی متوجه میشه. کجای برگه ی کیهانی نوشته که این اهمیت، همیشگی خواهد بود؟! خودتون رو- خودمون رو چرا اخه از چشم میندازیم؟ ادم توی یه نقطه خسته میشه. خسته میشه آدم. خسته شدم و بدرک !
کتم و شالم رو دراوردم و آویزون کردم به دستگیره در باز. فکر کردم همیشه وقتی این گیره های لعنتی رو میذارن رو سرم چندشم میشه. بعد از سوسک، این شاید توی رتبه دوم چندش مندی باشه. شایدم نه. بیش تر بخاطر خیس بودنش. اساسا ازینکه لباس هام و موهام خیس بشه بدم میاد. از زیر بارون بودن هم. _ دراز بکش. رومه هست ته تخت. می دونم برای کفشه. با اینحال دوست دارم سوال بیجا بپرسم: کفش هام رو نیازی نیست در بیارم؟ _ نه عزیزم.
درباره این سایت